نام کتاب : الغدير ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الأميني جلد : 1 صفحه : 49
آنجا مسكن گزيده و در همان جا - بعد از سال 70 هجرى در گذشته و طبق مندرج در « الاصابه » در سال 74 هجرى وفات يافته ) ابن عقده در ( حديث الولاية ) واقعهء غدير را بلفظ نامبرده ( جابر بن سمره ) روايت نموده و خوارزمى در فصل چهارم از مقتلش او را در شمار كسانى كه حديث غدير را روايت نمودهاند از صحابه ذكر نموده و متقى هندى در جلد 6 « كنز العمّال » ص 398 نقل از حافظ ابن ابى شيبه باسنادش از نامبرده روايت نموده كه او گفت : ما ، در جحفه « غدير خم » بوديم ناگاه رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله بر ما بيرون شد . پس دست على عليه السّلام را گرفت و فرمود : هر كس كه من مولاى اويم على عليه السّلام مولاى او است . 22 - جابر بن عبد اللَّه انصارى ( نامبرده در سنّ نود و چهار سالگى در يكى از سالهاى 73 - 74 - 78 در مدينه وفات يافته ) حافظ بزرگ . ابن عقده در « حديث الولايه » باسنادش از او روايت نموده كه گفت : ما در سفر حجة الوداع با رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله بوديم . پس از بازگشت در جحفه فرود آمد و براى مردم خطبه خواند و فرمود : اى مردم ، من مسئول هستم و شما هم مسئول هستيد . اكنون رأى و نظر خود را باز گوئيد ؛ گفتند : گواهى ميدهيم كه تو اوامر خدا را بما رسانيدى و ما را پند دادى و آنچه متضمن صلاح و سعادت ما بود بيان نمودى . فرمود : همانا من بر شما در انتقال بسراى ديگر پيشى ميگيرم و شما در كنار حوض بر من وارد ميشويد و من در ميان شما دو چيز گران و نفيس واميگذارم كه اگر پيوستگى خود را بآن دو حفظ كنيد هرگز گمراه نخواهيد شد ، كتاب خدا و عترت من . اهل بيت من . و اين دو هرگز از يكديگر جدا نميشوند تا كنار حوض بر من وارد شوند . سپس فرمود : آيا نميدانستهايد كه من اولى ( سزاوارترم ) بشما از نفوس شما ؟ گفتند : آرى چنين است ؛ در اين هنگام در حاليكه دست على عليه السّلام را در دست داشت فرمود : هر كس من مولاى اويم . على مولاى او خواهد بود . سپس فرمود : بار خدايا دوست بدار دوستان او را . و دشمن دار دشمنان او را . و همين حديث را ابو بكر جعابى در نخب خود و ابن عبد البرّ در جلد 2 ( استيعاب )
49
نام کتاب : الغدير ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الأميني جلد : 1 صفحه : 49