نام کتاب : الغدير ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الأميني جلد : 1 صفحه : 155
باسناديكه رجال آن جز ( عثمه ) مادر محمّد بن خالد همگى ثقه هستند ، گذشت و عثمه را نشناختم و نكوهشي هم دربارهء او نديدم ، نسائى در « خصايص » ص 25 اين روايت را آورده گويد : خبر داد ما را احمد بن عثمان بصرى - ابو الجوزاء - از ابن عيينه [1] دختر سعد از سعد كه گفت : رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله دست على عليه السّلام را گرفت ، سپس خطبه خواند و حمد و ثناى خداوند را ادآء نمود ، سپس فرمود : آيا شما نميدانيد كه من اولى ( سزاوارتر ) هستم بشما از خودتان ؟ گفتند : بلى راست فرمودى اى رسول خدا سپس دست على عليه السّلام را گرفت و بلند كرد ، و فرمود : من كنت وليه فهذا وليه يعنى هر كس كه من ولىّ اويم ، اين ( على ) ولىّ او است ، و همانا خداوند دوست ميدارد كسى را كه او را دوست بدارد ، و دشمن دارد كسى را كه او را دشمن دارد ، اسناد صحيح است و رجال آن همگى ثقه هستند . 110 - حافظ محمّد بن علاء همدانى كوفي - ابو كريب - متوفاى 248 ، ذهبى در جلد 2 « تذكره » ص 80 او را نوثيق نموده روايت بطريق او در داستان مناشدهء جوانى بر ابى هريره باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند ، خواهد آمد . 111 - يوسف بن عيسى بن دينار زهرى ابو يعقوب مروزى متوفاى 249 ، بحكايت « تقريب » نامبرده ثقه و موصوف بفضل است ، و بطوريكه در خلاصه خزرجى ص 378 مذكور است ، جمعى از حفاظ او را توثيق نمودهاند ، نسائى حديث مناشده را بطريق او و بلفظ حارثه روايت نموده كه خواهد آمد و اسناد آن صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند .
[1] در نسخهها چنين مذكور است و از طرف نگارندهء حاشيهء بر نسخ نامبرده تصحيح شده و نگاشته جملهء : ( خبر داد ما را دختر سعد ) يا جملهء ( از دختر سعد ) از قلم افتاده ، و اين تصحيح تمام نيست . چه آنكه روايت اين عيينه از عايشه ( دختر سعد ) معقول نيست : زيرا ولادت سفيان بن عيينه در سال 107 و ده و عايشه ( دختر سعد ) در سال 117 درگذشته و اين عيينه در سال 163 بمكه منتقل شده ، پس راوى از عايشه از سند افتاده و بطوريكه از ساير طرق حديث بر مىآيد مهاجرين مسمار بوده است .
155
نام کتاب : الغدير ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الأميني جلد : 1 صفحه : 155