تميل دواعى الهوى بالمرء عن صحيح وجه الحق و ما كان استادنا الجليل فى شىء من هذا و انما كان باحثا و راء الحقيقة كاشفا النقاب عن وجهها معنيا نفسه بالوصول اليها سافرة الوجه واضحة المعالم .
يعنى : دانشمند بزرگوار « امينى » از زلال محبت پيشوا ( على عليه السّلام ) و پيروان او سيراب گشته و اين كيفيت او را بر آن داشته كه براى بدست آوردن وسيلهء قرب به پيشگاه خاندان بزرگ علوى از بذل عزيزترين نيروهاى روحى و جسمى خود دريغ ننمايد و از فروغ دانش و بينش خود تا آنجا استفاده كرده كه بنداى كيش و مذهب خود پاسخ دهد و وظيفهء نهائى خود را ايفا نمايد . آرى آئين دوستى و دلدادگى چنين است و اين چنين دوستى و فداكارى در خور ملامت نيست . زيرا بايد اذعان كرد كه اين دانشمند بزرگوار و متتبع در عين اينكه محبت سرشار و شيفتگى سراسر وجود او را فرا گرفته . از عصبيت و هواهاى نفسانى دور است . او دانشمندى است كه نتيجهء علم و بينش خود را در راه دوستى بىپايان بعلى عليه السّلام و شيعيان او بكار برده و در عين حال عواطف نفسانى خود را تحت نظام برهان از سركشى باز داشته و اين چنين پايدارى در وادى محبت است كه در خور ملامت نيست ، آنكس در خور ملامت است كه : علاقه و محبت بشخص يا چيزى او را از مسير حق و راستى منحرف سازد و اسير دلخواه و مسحور عصبيت گردد ! ! و استاد بزرگوار ما « امينى » از اين صفت منزّه و مبرّا است . زيرا تمام كوشش او در راه كشف حقيقت و بر افكندن نقاب از چهرهء مقصود است [1] .
دوم دانشمند جليل و متتبع آقاى شيخ محمّد سعيد دحدوح . معظم له از پيشوايان جليل و امام جمعه و جماعت در اريحا ( از نواحى حلب ) ميباشد . ايشان ضمن بررسى مجلدات « الغدير » نظرات دانشمندانه خود را ضمن يك نامه اديبانه و مقالهء شيوائى

[1] از دانشمند محترم ( عبد الغنى حسن ) آثار منظوم و بديعى نيز داير بستايش الغدير و مولف دانشمند آن در دست است كه در محل خود در همين مجموعه بطور تفصيل نقل و ترجمه ميشود . توجه مخصوص قارئين محترم را بآن و نيز بمطالبى كه مؤلف دانشمند الغدير تحت عنوان ( الغدير يوحد الصفوف نگاشته جلب مينمائيم .

13