نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 422
خواست ، اما روايت خود را كه خبر واحد بوده و همه روات از او نقل كردهاند تكرار كرد ، گفت : من شنيدهام كه پيغمبر فرمود : « نحن معاشر الأنبياء لا نورّث ذهبا و لا دارا و لا عقارا و انّما نورّث الكتاب و الحكمة و العلم و النّبوّة » البته حديث عدم ارث گذاردن پيامبران به شكل ديگر و به معنى ديگر است نه آن گونه كه غاصبان فدك نقل كردهاند ، زيرا در منابع ديگر حديث چنين نقل شده : انّ الأنبياء لم يورّثوا دينارا و لا درهما و لكن ورثوا العلم فمن اخذ منه اخذ بحظَّ وافر » [1] . پيامبران درهم و دينارى از خود به يادگار نگذاردند ، بلكه ميراث پيامبران علم و دانش بود ، هر كس از علم و دانش آنها سهم بيشترى بگيرد ارث بيشترى را برده است . اين ناظر به ميراث معنوى پيامبران است و هيچ گونه ارتباطى با ارث اموال آنها ندارد . اين همان است كه در روايات ديگر آمده : « ان العلماء ورثة الأنبياء » [2] . ( دانشمندان وارثان پيامبرانند ) . و اگر اين حديث صحيح بود چگونه هيچ يك از همسران پيامبر صلى الله عليه و آله و سلَّم آن را نشنيده بودند و سراغ خليفه آمدند و سهم خود را از ميراث پيامبر صلى الله عليه و آله و سلَّم مطالبه كردند [3] . اگر اين حديث صحيح بود چرا سرانجام خليفه طى نامه اى دستور داد فدك را به فاطمه بازگردانند نامه اى كه عمر آن را گرفت و پاره كرد [4] و چرا و چرا ؟ !
[1] كلينى ، كافى ، ج 1 ، ص 34 . [2] مجلسى ، بحار الأنوار ، ج 2 ، ص 92 . [3] ابن ابى الحديد ، ج 16 ، ص 228 . [4] سيره حلبى ، ج 3 ، ص 391 .
422
نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 422