نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 371
بود و گاهى از روى حسين و گاهى از روى ابراهيم مىبوسيد كه جبرئيل نازل شد و گفت : اى محمد خدايت سلام مىرساند و مىفرمايد اين دو فرزند را براى تو جمع نخواهد كرد و يكى را از تو باز خواهد گرفت اينك بينديش و هر كدام را خواهى اختيار كن . ( 1 ) پيامبر بر چهره حسين و ابراهيم نگريست و گريه كرد و فرمود : اگر حسين فوت كند از فقدان او دل من و على و فاطمه هر سه خواهد سوخت ولى اگر ابراهيم وفات كند ، تنها دل من خواهد سوخت ، اين بود كه فقدان ابراهيم را قبول كرد و او را فداى حسين نمود و پس از سه روز ابراهيم مريض شد و وفات يافت و از آن به بعد هر گاه حسين نزد رسول خدا مىآمد او را مىبوسيد و به سينه خود مىچسبانيد . و دندانهاى او را مىمكيد و مىفرمود : « فديت من فديته بابنى ابراهيم » فداى كسى بشوم كه پسرم ابراهيم فداى او شد [1] . ( 2 ) صاحب كتاب فوق به اسناد خود به « سعيد بن جبير » از « ابن عباس » روايت كرده كه گفت : خداى عز و جل به محمد صلى الله عليه و آله و سلَّم وحى كرد كه به خاطر قتل يحيى بن - زكريا هفتاد هزار نفر را كشتم و به خاطر پسر دختر تو دو هفتاد هزار نفر را خواهم كشت [2] . بخارى به سند خود از « ابن ابى نعيم » روايت كرده كه گفت : نزد پسر عمر بودم كه مردى از او از خون مگس پرسيد ، عبد الله بن عمر پرسيد تو اهل كجائى ؟ گفت : اهل عراقم ، عبد الله عمر رو كرد به حضار مجلس و گفت : اين مرد را بنگريد كه از خون مگس مىپرسد ، در حالى كه خون پسر پيغمبر را مىريزد با اين كه من خودم از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم شنيدم مىفرمود : حسن و حسين دو ريحانه من از دنيايند . بخارى اين حديث را به طريقى ديگر در كتاب بدء الخلق باب مناقب حسن
[1] خطيب ، تاريخ بغداد ، ج 2 ، ص 204 . [2] خطيب ، تاريخ بغداد ، ج 2 ، ص 204 .
371
نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 371