نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 309
« عطية عوفى » روايت كردهاند كه گفت : به زيد بن ارقم گفتم : پدر زنى دارم از تو برايم حديثى در باره على ( عليه السلام ) روز غدير خم نقل كرد و من ميل دارم آن را از خودت بشنوم زيد گفت : شما اهل عراق چنين و چنانيد ، گفتم : از ناحيه من هيچ خطرى براى تو نيست ، ( گويا زيد ترسيده كه عطيه اين جريان را به ديگران بگويد و در نتيجه باعث زحمت او شود و عطيه به او اطمينان داده كه من باعث درد سرت نمىشوم ) زيد گفت : بله ما ، در جحفه بوديم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم هنگام ظهر از خيمه اش بيرون آمد ، در حالى كه بازوى على ( عليه السلام ) را گرفته بود ، پس فرمود : « ايّها النّاس ا لستم تعلمون انّي اولى بالمؤمنين من انفسهم ؟ قالوا : بلى يا رسول الله قال : من كنت مولاه فهذا علىّ مولاه » . اى مردم ! آيا نمىدانستيد كه من به مؤمنين اختياردارتر از خود ايشان بودم ؟ گفتند : چرا ، مىدانستيم فرمود : پس هر كه من مولاى او بودم ، على مولاى اوست . پرسيدم : آيا بعد از اين جمله فرمود : پس هر كه من مولاى او بودم ، على مولاى اوست . پرسيدم : آيا بعد از اين جمله فرمود : بار الها دوست بدار هر كس كه او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس كه او را دشمن بدارد ؟ گفت : من آنچه خود شنيدهام برايت گفتم [1] . ( 1 ) حافظ - ابو بكر بن مردويه به سند خود از « ابو سعيد خدرى » روايت كرده كه گفت : پيامبر مردم را در غدير خم فرا خواند و امر كرد آنچه در زير درختان ، خار بود ، جارو كردند و آن روز پنجشنبه بود ، مردم را به سوى على ( عليه السلام ) دعوت نمود و بازوى او را گرفت و بلند كرد آنچنان كه سفيدى زير بغل پيامبر نمايان شد و هنوز مردم متفرق نشده بودند كه امين وحى خدا جبرئيل نازل شد و اين آيه را بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلَّم خواند : * ( الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي ) * . . . ( امروز آئين شما را كامل و نعمت خود را بر شما تمام كردم ) . پيامبر صلى الله عليه و آله و سلَّم فرمود : « الله اكبر الله اكبر على اكمال الدّين و اتمام النّعمة و رضى الرّبّ برسالتى و الولاية لعلىّ من بعدى » .
[1] احمد بن حنبل ، مسند ، ج 4 ، ص 368 - ابن مغازلى ، المناقب ، ص 24 - متقى ، كنز العمال ، ج 6 ، ص 390 .
309
نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 309