زمين قلم و تمام بشر نويسنده و تمام جنّ حسابگر باشند هرگز نمىتوانند فضائل تو را اى على بشمارند ) .
شيخ سليمان بلخى حنفى در كتاب « ينابيع المودة » از « درّ المنظم » ابن طلحه شافعى نقل نموده كه امير المؤمنين على ( عليه السلام ) فرمود :
< شعر > لقد حزت علم الاوّلين و انّنى ظنين بعلم الآخرين كتوم و كاشف اسرار الغيوب بأسرها و عندى حديث حادث و قديم و انّي لقيّوم على كلّ قيّم محيط بكلّ العالمين عليم < / شعر > يعنى ( من دانا و ماهرم به علوم اولين و عالمم به علوم آخرين كه در سينه من تمام مكتوم است و من كاشف تمام اسرار غيبم و هر داستانى از گذشته و آينده در سينه من است و من بر هر صغير و كبير فرمان روايم ، علم من به جميع موجودات احاطه دارد ) .
و بعد از آن فرمود :
« لو شئت لاوقرت من تفسير الفاتحة سبعين بعيرا قال النبى انا مدينه العلم و على بابها قال الله تعالى * ( وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها ) * فمن اراد العلم فعليه بالباب » [1] . ( اگر بخواهم از تفسير سوره فاتحه تنها هفتاد شتر را بار خواهم نمود و مؤيد بيان من فرمود پيامبر است كه فرمود : من شهر علمم و على در آن است و تأييد فرموده پيامبر آيه شريفه است كه مىفرمايد : به خانه ها از در آنها وارد شويد پس كسى كه مىخواهد تحصيل علم نمايد ، بايد از بابى كه پيامبر معرفى فرموده ، وارد گردد ) .
پس مسلما از جهت اعلميت و افضليت حق تقدم در امت اسلام بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلَّم با امير المؤمنين بوده است ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه صريحا به اين مطلب اعتراف نموده است آنجا كه گويد : « انه ( عليه السلام ) افضل البشر بعد

[1] سليمان بلخى ، حنفى ، ينابيع المودة ، باب 14 ، ص 65 .

302