نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 283
تطهيرا » ( خداوندا اينها خاندان منند ، پليدى را از آنها دور كن ، و از هر آلودگى پاكشان گردان و در اينجا آيه : * ( إِنَّما يُرِيدُ الله ) * . . نازل شد . ام سلمه مىگويد : من گفتم آيا من هم با شما هستم اى رسول خدا فرمود : « انّك على خير » تو بر خير و نيكى هستى ( اما در زمره اين گروه نيستى ) [1] . ( 1 ) احمد بن حنبل يك بار ديگر روايت را به همين مضمون به سند خود از « شهر بن حوشب » از « ام سلمه » روايت كرده كه گفت : رسول خدا به فاطمه فرمود : شوهر و دو پسرانت را پيش من بياور ( فاطمه ) آنها را به حضور پيامبر آورد و عباى فدكى را به سر آنها انداخت و سپس دست روى آنها گذاشت و گفت : « اللَّهمّ انّ هؤلاء آل محمّد فاجعل صلواتك و بركاتك على محمّد و آل محمّد انّك حميد مجيد » : ( پروردگارا ! اينها « آل محمد » اند ، رحمت و بركات خود را بر محمد و آل محمد قرار بده تو ستوده و بزرگوارى ) . ام سلمه گفت : عبا را بلند كردم تا منهم داخل شوم پيامبر از دستم كشيد و فرمود : « انّك على خير » تو بر خير و نيكى هستى ( ولى از اين جمع نيستى ) [2] . ( 2 ) همچنين احمد بن حنبل باز به سند خود از « شهر بن حوشب » روايت كرده كه گفت از ام سلمه همسر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم هنگامى خبر شهادت حسين بن على ( عليه السلام ) را آوردند ، شنيدم كه گفت : اهل عراق لعن شدند ، حسين ( عليه السلام ) را كشتند كه خدا آنان را بكشد ، با او جنگيدند و خوارش كردند ؟ خدا لعنتشان كند ، چه من خود ديدم كه يك روز صبح فاطمه ديگى سنگى كه در آن عصيده اى پخته بود ، بياورد و عصيده را در يك طبقى ريخت و نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم نهاد ، حضرت پرسيد پسر عمويت كجا است ؟ گفت : در خانه است ، فرمود : پس برو او را هم صدا كن و بگو بچه هايش را با خود بياورد ام سلمه مىگويد : پس فاطمه آمد در حالى كه دست
[1] بنا به نقل طبرسى ، در مجمع البيان ، ذيل آيه تطهير - حاكم حسكانى ، شواهد التنزيل ، ج 2 ، ص 56 . [2] احمد بن حنبل ، مسند ، ج 6 ، ص 296 - حسكانى ، شواهد التنزيل ، ج 2 ، ص 78 .
283
نام کتاب : الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 283