( 1 ) فرمود : اينجا محل اصحاب كهف و رقيم است برخيزيد بر برادرانتان سلام كنيد .
گفت : برخاستيم يكى يكى سلام كرديم ولى آنها به ما جواب ندادند بعد على ( عليه السلام ) برخاست و گفت :
السلام عليكم يا معشر الصديقين و الشهداء .
آنها جواب دادند : و عليك السلام و رحمة الله و بركاته .
انس مىگويد : گفتم : علت چيست كه جواب سلام ترا دادند ولى جواب سلام ما را ندادند ؟
على ( عليه السلام ) از آنها پرسيد علت چيست كه جواب سلام برادران مرا نداديد ؟
گفتند : ما گروه صديقين و شهدا بعد از موت تكلم نمىكنيم مكر با پيامبر و يا وصى پيامبر .
بعد از آن على ( عليه السلام ) فرمود : اى باد ما را بردار ، باد ما را بر داشت و بال زنان سرعت گرفت بعد فرمود : ما را بگذار ، باد ما را گذاشت ناگهان خود را در سنگستان حره در مدينه ديديم .
على ( عليه السلام ) گفت : خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلَّم مىرويم و او را در ركعت آخر نماز درك مىكنيم وضو گرفتيم آمديم ، پيامبر در ركعت آخر مىخواند : * ( أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً ) * [1] .
طبق نقل ثعلبى آخر روايت اضافه اى دارد كه در روايت ابن مغازلى آن نيست گفت : ( بعد از آنكه اصحاب كهف جواب سلام على ( عليه السلام ) را دادند ) دوباره تا آخر الزمان و خروج مهدى به همان حالت خوابشان برگشتند .
پس گفت : ( مهدى هنگامى كه قيام كند در محل اصحاب كهف حاضر مىشود ) به آنها سلام مىدهد ، خداوند موقتا آنها را زنده مىكند ( جواب سلام او را مىدهند ) سپس بر خوابشان بر گردانده مىشوند و بعد از آن تا روز قيامت ديگر بر نمىخيزند [2] .

[1] ابن مغازلى ، المناقب ، ص 34 - 232 .
[2] مجلسى ، بحار ، ج 39 ، ص 150 - ابن بطريق ، العمدة ، ص 195 .

227