تفاخرهاى ممدوح و پسنديده تفاخرى است كه عباس كرد به اين كه آب دادن حاجيان به عهده اوست و تفاخرى كه شيبه كرد كه كليد دارى خانه به دست اوست تا ( آنجا كه مىگويد ) پس على ( عليه السلام ) فرمود : من خرطوم كفر را با شمشير بريدم و كفر را مثله و بىآبرو كردم آن وقت بود كه شما به اسلام روى آورديد اين پاسخ بر آن دو نفر گران آمد لا جرم آيهء فوق نازل گرديد .
به هر حال حديث فوق از احاديث معروف و مشهورى است كه حتى افراد متعصب نيز به آن اعتراف كرده‌اند .
تو نسبت به من همچون هارونى نسبت به موسى ( 1 ) اين روايت را احمد بن حنبل در مسند خود به چند طريق نقل كرده است از جمله به سند خود از سعيد بن مسيّب روايت كرده كه گفت : پسر سعد بن مالك از پدرش سعد برايم حديثى روايت كرده بود و من وارد شدم بر پدر او سعد ، گفتم : تو انسانى تندخو هستى و من مىخواهم از تو چيزى بپرسم ، گفت : چه بپرسى ؟
گفتم : داستان على ( عليه السلام ) را و اين كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم او را جانشين خود كرد و خود از مدينه براى جنگ بيرون شد سعد عصبانى شد و پرسيد چه كسى اين حديث را براى تو نقل كرده ؟ من نخواستم بگويم : پسرت نقل كرده ، چون ديدم ممكن است بر او خشم گيرد ، پس در پاسخم گفت : رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلَّم وقتى مىخواست به جنگ تبوك برود على ( عليه السلام ) را در مدينه خليفه خود كرد على ( عليه السلام ) عرض كرد : هيچ دلم نمىخواست شما تنها به جنگ برويد و مرا با خود نبريد .
فرمود :
« اما ترضى ان تكون منّى بمنزلة هارون من موسى غير انّه لا نبىّ بعدى » آيا راضى نيستى نسبت به من به منزله هارون باشى نسبت به موسى با اين تفاوت كه بعد از من پيغمبرى نخواهد بود ؟ [1] .

[1] مسند احمد بن حنبل ، ج 1 ، ص 177 - 170 - 173 - 175 .

149