نام کتاب : الجواهر السنية ( كليات حديث قدسى ) ( فارسي ) نویسنده : الحر العاملي جلد : 1 صفحه : 62
قال ابن بابويه : يعني لا أزال أبكي أو أراك قد قبلتني حبيبا . أقول : مرجع هذا إلى تأويل الروية بالرؤية القلبية ، و للعلماء توجيهات لطيفة و تقريرات شريفة في معنى أمثال هذا الكلام يضيق عن ذكرها المقام . محمد بن على بن حسين بن بابويه در كتاب علل ، از محمد بن ابراهيم بن اسحاق طالقانى از ابو حفص عمر بن يوسف بن سليمان بن ريان از القسم بن ابراهيم رقّى از محمد بن احمد بن مهدى رقّى از عبد الرزاق از معمر از زهرى از انس از حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل كرده كه حضرت فرمود : شعيب از حب خداوند ، آنقدر گريست كه كور شد . خداوند چشم او را بينا كرد . باز هم گريست تا كور شد ، دوباره خداوند او را بينا كرد . در وهله چهارم خداوند به شعيب وحى فرمود : اى شعيب ، تا كى اين كار را ادامه خواهى داد ؟ اگر از ترس آتش و دوزخ گريه مىكنى ، تو را نجات بخشيدم و اگر از اشتياق به بهشت گريه مىكنى ، بهشت را هم به تو دادم . شعيب عرض كرد : خداوندا ، اى سرور من ، تو مىدانى كه من به خاطر ترس از جهنم و يا اشتياق به بهشت تو گريه نمىكنم . ولى عقدهء محبت تو در قلبم جاگير شده نمىتوانم صبر كنم مگر اين كه تو را ببينم . خداوند فرمود : اگر به خاطر اين باشد ، من هم صحبتم موسى را كه فرزند عمران است براى خدمت به تو مىدهم . شعيب عرض كرد : يعنى هميشه گريه خواهم كرد ، مگر اين كه مرا به دوستى خود انتخاب كنى . مؤلف مىگويد : مرجع اين حديث را بايد تاويل به رؤيت قلبى بكنيم و براى علماء توجيهات لطيف و تقريرهاى شريفى در اين باره شود كه اين كتاب ما مجال بيان همهء اينها را ندارد . [1]
[1] به نظر من همان سخن ابن بابويه درست است و تفسيرهاى غير از آن بىمورد مىباشد . زيرا امكان ندارد خداوند كسى را به پيامبرى برگزيند كه او خدا را قابل ديد با چشمان ظاهرى بداند . اما به گفته مؤلف كه منظور رؤيت قلبى است به نظر من درست نيست ، زيرا مضمون حديث خلاف اين تأويل را مىرساند . چون اگر شعيب عليه السلام خداوند را قلبا معتقد نبود ، نمىتوانست اين طور گريه كند . پس وجود خداوند برايش محرز بوده كه ما آن را ايمان قلبى و يا مشاهده قلبى مىگوييم . ( مترجم ) .
62
نام کتاب : الجواهر السنية ( كليات حديث قدسى ) ( فارسي ) نویسنده : الحر العاملي جلد : 1 صفحه : 62