نام کتاب : الجواهر السنية ( كليات حديث قدسى ) ( فارسي ) نویسنده : الحر العاملي جلد : 1 صفحه : 570
مظلوم واقع مىشود ، حق او را غصب مىكنند ( يعنى باغ فدك را از او مىگيرند ) و در حال حاملگى او را مورد ضرب قرار مىدهند و بدون اجازه به خانه او داخل مىشوند و بعد هم به وى اهانت مىكنند و بد مىگويند ، بعد هم آنچه را كه در شكمش بوده سقط مىكند و عاقبت هم از همين ضرب مىميرد . محمد صلى الله عليه و آله مىفرمايد : من گفتم : خداوندا ، اين را هم قبول كردم و تسليم شدم و از تو توفيق صبر مىطلبم . و بعد هم خطاب مىآيد : از برادرت على ، دخترت دو فرزند مىآورد ، يكى از آنها را با مكر مىكشند و ديگرى را امت تو براى جهاد دعوت مىكنند بعد هم او را مىكشند و فرزندش را هم مىكشند و هر چه از اهل بيت با او بوده مردان را مىكشند و زنان را اسير مىكنند و او در آن موقع از من طلب يارى مىكنند ولى شهادت او از جانب ما مقدر شده است . و همچنين شهادت كسانى كه با او هستند مقدر شده و تغيير پذير نيست و شهادت او حجت بر ضرر كسانى خواهد بود كه در روى زمين بودهاند . بعد هم اهل آسمانها به حال او گريه مىكنند و اهل زمينها هم به حالش گريه مىكنند و ملائكه هم از اين جهت گريه مىكنند كه نتوانستند به وى كمك كنند و بعد هم من از صلب او فرزندى بيرون مىآورم كه او دين تو را يارى مىكند و شبح آن فرزند در زير عرش من هست . در نسخه ديگر آمده : بعد هم من از صلب فرزندت حسين ، مردى را بيرون مىآورم كه بوسيله او خون حسين پايمال نمىشود و شبح آن فرزند در زير عرش من هست و او روى زمين را پر از عدل و داد مىكند . ترس بوسيله وجود او همه جباران را مىگيرد و هر كس در او شك كند كشته مىشود . محمد صلى الله عليه و آله مىفرمايد : * ( إِنَّا لِلَّه وَإِنَّا إِلَيْه راجِعُونَ ) * . بعد خطاب مىآيد : سرت را بلند كن . محمد صلى الله عليه و آله سرش را بلند مىكند ، مردى را مىبيند كه از حيث صورت ، زيباترين و پاكترين انسانها است و از ميان دو چشمش نورى ساطع مىشود . بعد من او را صدا كردم و او به نزد من آمد . لباسى از نور بر تن داشت و سيمايش همه خير و بركت بود ، بمن نزديك شد و پيشانى مرا بوسيد .
570
نام کتاب : الجواهر السنية ( كليات حديث قدسى ) ( فارسي ) نویسنده : الحر العاملي جلد : 1 صفحه : 570