نام کتاب : الجواهر السنية ( كليات حديث قدسى ) ( فارسي ) نویسنده : الحر العاملي جلد : 1 صفحه : 702
باب احاديثى كه از امام معيّنى نقل نشده است شهيد ثانى در كتاب مسكَّن الفؤاد ، گفته : خداوند به بعضى از صدّيقان وحى كرد كه : من بندگانى دارم كه مرا دوست مىدارند و من هم آنها را دوست مىدارم . آنها به من مشتاقند و من هم به آنها اشتياق دارم . هميشه مرا ياد مىكنند من هم آنها را ياد مىكنم . پس تو هم اگر راه آنها را در پيش بگيرى ، تو را هم دوست دارم و اگر از راه آنها عدول كردى هلاك مىشوى . آن صدّيق پرسيد : خداوندا ، علامت آن بندگانت چيست ؟ خداوند مىفرمايد : آنها در روزها به دنبال سايهها هستند ( يعنى به فكر يارى كردن به ساير همنوعان خود مىباشد ) ، همان طورى كه چوپان از گوسفندان خود مراقبت مىكند . وقتى كه خورشيد غروب كرد به خانههاى خود مىروند ، همان طورى كه پرندهها به آشيانه خود بازمىگردند . وقتى شب تاريكتر مىشود ( يعنى به نصف مىرسد ) و رختخوابها انداخته مىشود و هر حبيبى با محبوب خود خلوت مىكند ، آنها قدمهاى خويش را به خاطر من دچار رنج و مشقت مىكنند ( يعنى يا بلند مىشوند نماز مىخوانند و يا براى كمك به بيچارگان از خانه بيرون مىروند ) و صورتهاى خود را بر زمين گذارده با من مناجات مىكنند و سخن مىگويند و به خاطر نعمتهايم كه به آنها دادهام از من تشكر مىكنند . بعضيها گريه و ناله مىكنند و بعضى ديگر نشسته و يا ايستاده برايم عبادت مىكنند . برخى ديگر در حال ركوع و عده اى در حال سجده مىباشند و من همه رنجها را كه به خاطر من متحمل مىشوند مىبينم و همه آنچه را كه از محبت من مسألت مىكنند مىشنوم . در وهله اول سه چيز به آنها عطا مىكنم : نخست آنكه ، از نور خودم در قلب آنها مىتابانم كه در نتيجه آنها مرا همان طورى مىبينند كه من آنها را مىبينم ( يعنى آنها بوجود من مطمئنتر مىشوند ) . دوم آنكه ، همه آنچه را كه در آسمان و زمين وجود دارد ، در نظر آنان بىارزش مىكنم كه فريفته آنها نشوند . سوم آنكه ، من روى خود را به آنها نشان مىدهم آن وقت آنها عالم مىشوند به اين كه من مىخواهم به آنها چه بدهم ( يعنى همان طورى كه دو شخص هنگام
702
نام کتاب : الجواهر السنية ( كليات حديث قدسى ) ( فارسي ) نویسنده : الحر العاملي جلد : 1 صفحه : 702