مفضّل گفت : از مسجد بيرون آمدم اندوهناك و متفكر در آنچه مبتلا شدهاند به آن اسلام و مسلمانان از كفر اين گروه ملحد بىدين ، و شبهات ايشان در انكار صانع آسمان و زمين ، پس رفتم به خدمت مولاى خود امام جعفر صادق - صلوات الله عليه - ، چون مرا شكسته خاطر يافت ، پرسيد كه چيست تو را ؟ چون سخن آن ملحدان و دهريان را به خدمتش عرض كردم فرمود كه : بيان خواهم كرد براى تو از حكمت حضرت صانع جلّ و علا در خلق عالم و درندگان و حيوانات و مرغان و حشرات و هر صاحب روحى از چهار پايان و گياهها و درختان ميوه دار و غير ميوه دار و سبزىهاى مأكول و غير مأكول آنچه عبرت گيرند از آن عبرتگيرندگان و زياده گردد به سبب آن معرفت مؤمنان ، و متحيّر گردند در آن ملحدان و كافران ، فردا بامداد نيز به نزد ما بيا . مفضّل گفت : از اين مژده عديم المثال [1] شاد و خوش حال به منزل خود مراجعت نمودم و براى آن وعده دلنواز شب بر من دراز گشت .