نمىشد . منكرين خدا مىگويند آنچه زندگى جانداران را منظم مىنمايد غريزه است و نمىگويند غريزه را كه در نهاد جانور قرار داده . تا آن كه در صفحه 609 مىگويد : اى جابر ! بدان كه محال است چيزى وجود داشته باشد و از مبدء اطاعت نكند و فرمانبرداريش از مبدء دليل بر ايمان نسبت به آن مىباشد . نه فقط انسان و جانوران و گياهان از مبدء فرمانبردارى مىكنند بلكه جمادات هم فرمانبردار مبدء هستند و اگر فرمانبردار نبودند به وجود نمىآمدند تا باقى بمانند . جمعكننده اين مقدمه مىگويد : نظر آن حضرت به فرموده آفريدگار است « * ( فَقالَ لَها وَلِلأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ ) * » . [1] و اين كتاب مشتمل است بر چهار مجلس كه حضرت در هر مجلسى شرح مىدهد براى مفضل حكمتهاى خالق را در خلايق . مجلس اول در خلقت آدمى از بدو خلقت او تا ختم و قواى ظاهرى و باطنى او و صفات فطرى وى و در خلقت اعضاء و جوارح او . مجلس دوم در خلقت اصناف حيوانات و وحوش صحرا و طيور هوا و ماهيان دريا . مجلس سوم در ذكر خلقت آسمان و زمين و آفتاب و ماه و ستارگان و شب و روز و بارانها و پاك بودن هوا و در خلقت درختان و ميوهها و