« برآمدگى شبيه به پستان كه در ميان بينى از مقدم دماغ رسته سارى است و نفس به اين قوّه ادراك كند جميع بوها را به سبب وضوح هواى متكيّف به كيفيّت رايحه به خيشوم . چهارم : ذائقه است و آن قوه اى است كه حامل آن روحى است كه در عصبهء جرم زبان سارى است و نفس به اين قوّه ادراك كند جميع مزهها را به واسطهء رطوبت لعابيه متكيّف به كيفيّت طعم و يا مخلوط به اجزاى ذى طعم شود على الخلاف . پنجم : لامسه است و آن قوه اى است كه حامل آن روحى است كه سارى است در اكثر اعضا و نفس به اين قوه ادراك كند جميع كيفيات ملموسه را مانند حرارت و برودت و رطوبت و يبوست و ملاست و خشونت و لينت و صلابت و سبكى و سنگينى . [ قواى باطن ] و اما پنج قوّهء باطن : اول : حس مشترك و آن قوه اى است كه در مقدم بطن اوّل دماغ يعنى مغز سر كه متأدّى شود به سوى آن و مرتسم شود در آن جميع صور محسوسه به حواس ظاهره . و اين قوّه را تشبيه كردهاند به حوضى كه پنج جدول آب در آن ريخته شود و حواس ظاهره را جاسوسان اين قوّه گفتهاند كه هر كدام هر چه بيابند خبر به او رسانند و نفس در آن مشاهده كنند و به اين سبب آن را به زبان يونانى « بنطاسيا » گويند يعنى لوح نفس .