[ برنيامدن ريش و راز آن ] و اگر ريش به روى او نمىروئيد ، هميشه بر هيئت كودكان و زنان مىماند و او را جلالتى و وقارى كه مردان را مىباشد به هم نمىرسيد . مفضّل گفت : اى مولاى من ! ديدهام بعضى از مردان را كه بر آن حالت مىمانند و ريش بر نمىآورند تا پير مىشوند ، چه حكمت است در اين ؟ حضرت فرمود كه : اين به واسطهء آنچه است كه دستهاى ايشان پيش فرستاده و خدا ظلمكننده نيست بندگان خود را . [1] مترجم گويد : كه « شايد » مراد آن باشد كه كردههاى پدران ايشان سبب آن مىشود كه در اولاد ايشان اين آثار ظاهر گردد ، براى عبرت مردم . و حق تعالى اولاد را عوضى كرامت فرمايد با آن كه بر خداوند بعد از نعمت ايجاد ، حسن صورت لازم نيست و از عدم آن جورى لازم نمىآيد . و محتمل است كه مراد آن باشد كه چون حق تعالى به علم كامل خود مىدانست كه از ايشان احوال قبيحه صادر خواهد شد ، ايشان را بر اين حالت خلق كرد .
[1] . سورهء انفال ، آيه 51 . و در جزء خبرى است مرورى از حضرت صادق - عليه السلام - كه شخصى از قوم عاد تكذيب حضرت يعقوب پيغمبر كرد ، آن حضرت بر او نفرين كرد كه ريش او ريخته شود . پس به دعاى آن پيغمبر ريش آن مرد عادى بر سينه اش ريخته و امرد شد .