[ مخفى ماندن اسباب و علل هستى براى شكَّاكان ] فرمود كه اى مفضّل ! آنانى كه شك مىكنند در وجود صانع عالم ، جاهلند به اسباب و اغراض كه در خلق عالم به عمل آمده ، و قاصر است فهمهاى ايشان از دريافت حكمتها كه بارى تعالى مرعى داشته در آفريدن اصناف مخلوقات در دريا و صحرا و كوه و دشت . پس به سبب كوتاهى دانش خود طريق انكار پيمودهاند و به جهت ضعف بصيرت خود راه تكذيب و عناد گشودهاند تا آن كه منكر شدهاند كه موجودات را خالقى هست و دعوى مىكنند كه عالم را مدّبرى نيست ، و آنچه واقع مىشود از روى صنعت و تقدير و حكمت و تدبير نيست . حق تعالى بلندتر است از آنچه ايشان وصف مىكنند و خدا لعنت كند ايشان را [ كه ] راه حق واضح به كدام سو مىروند . [1] پس ايشان در ضلالت و كورى و حيرت خود مانند كورى چندند كه داخل شوند در سرائى كه در نهايت استحكام و نيكوئى بنا شده باشد و فاخرترين فرشها در آن گسترده باشند و آنچه در كار باشد از انواع مأكول و مشروب و پوشيدنى و ساير چيزها كه آدمى به آن محتاج است در آن مهيّا كرده باشند ، و هر چيزى را در محل خود و جاى مناسب خود قرار داده باشند به اندازهء نيكو و تدبير درست ، پس آن كوران در آن سراى رفيع البنيان به جانب راست و چپ تردد كنند و