دانه كه بكارند يك دانه از آن به وجود آيد ، و اگر چنين مىبود فائده بر آن مترتب نمىشد زيرا كه مىبايد كه تخم سال ديگر به عمل آيد و قوت زراعتكنندگان تا سال آينده حاصل شود ، نمىبينى كه اگر پادشاهى خواهد شهرى از شهرها را آبادان كند ، راهش آن است كه تخمى به ايشان مساعده بدهد كه ايشان در زمين بپاشند و بايد كه آذوقه ايشان را تا وقت حصول حاصل به ايشان بدهد . پس نظر كن كه آنچه عقلاء به فكر خود يافتهاند و پيش از تفكَّر و ادراك ايشان در صنعت مدبّر حكيم به عمل آمده ، پس زراعت را آن مقدار ريع كرامت كرده كه وفا به تخم ايشان و قوت زارعان بكند . و هم چنين درخت خرما و ساير ميوهها از دور خود جوجهها بر مىآورد و بسيار مىشود كه آنچه مردم قطع كنند براى آن كه در جاى ديگر غرس نمايند يا از براى حوائج ديگر به كار برند اصل درخت باقى باشد . و اگر آفتى به اصل درخت برسد بدلى داشته باشد و صنفش برطرف نشود . [ حكمت در نموّ بعضى حبوب غلات ] تأمل كن در روئيدن بعضى از دانهها مانند عدس و ماش و باقلا و اشباه اينها كه در ظرفى چند مانند كيسهها و خريطهها مىرويند تا آن خريطهها محافظت نمايد آنها را از آفتها تا هنگامى كه مستحكم شود . چنانچه حق تعالى طفل را در ميان مشيمه براى همين جا داده