ديگر در كتاب بحار الانوار مذكور شده كه ذكرشان در اينجا مناسب نيست و آنچه فرمودهاند كه از اهمال دو حركت مختلف به عمل نمىآيد ممكن است كه مراد آن باشد كه طبيعت و دهرى كه ايشان مىگويند اشياء به آنها منسوبند و مؤثر در عالم مىدانند و شعور و اراده ندارند و از طبيعت بىشعور به غير از يك فعل نمىآيد چنانچه از آتش سوختن و از آب سرد كردن ، يا مراد آن باشد كه افعال مختلفه كه منطبق بر قانون حكمت باشد معلوم است كه از طبيعت عديم الشعور نمىآيد چنانچه آتش چيزى كه بايد بسوزاند و سوختن آن ضررى به كسى نرساند بسوزاند و چيزى را كه نبايد بسوزاند نسوزاند طبيعت چنين نمىباشد ، پس اين دو حركت مختلف كه اختلافش موافق حكم عظيمه و مصالح جليله باشد از طبيعت يا زمان كه هيچ يك اراده و شعور ندارند صدورش محال است . برگشتيم به ترجمهء حديث . [ انتهى كلام المترجم ] [ ستارگان پنهان و حكمت اخفاى آنها ] اكنون تفكَّر كن در ستارهها كه بعضى از سال ظاهر مىشوند و گاهى پنهان مىشوند ، مانند ثريا ، و جوزا و دو شعرا و سهيل زيرا كه اگر همگى در يك وقت ظاهر مىشدند ، استدلال به ظهور هر يك بر فصول و احوال مختلفه نمىتوانست كرد چنانچه به طلوع بعضى استدلال مىكنند بر نضج ميوهها ، و به بعضى بر بار گرفتن شتران ، و به