[ شرح مترجم نسبت به اوضاع ثوابت ] مترجم گويد : كه ظاهر كلام امام عليه السّلام آن است كه غير كواكب هفتگانه [1] سياره كه قمر است و عطارد و زهره و شمس و مريخ و مشترى و زحل حركت خاصه نداشته باشند چنانچه در اول حكما چنين توهّم كرده بودند و به اين سبب آنها را ثوابت ناميدهاند و بعد از آن به ارصاد حركت قليلى يافتهاند و در رصد اخير كه اكنون بناى احكام بر آن است چنان يافتهاند كه فلك ثوابت در هر هفتاد سال يك درجه قطع مىكند ، و در بيست و پنج هزار و دويست سال يك دوره تمام مىكند . و آفتاب در سالى يك دوره قطع مىكند ، و ماه در ماهى ، و زحل در سى سال دورى تمام مىكند ، و مشترى در دوازده سال ، و مريخ در دو سال الَّا يك ماه و نيم [2] ، و زهره و عطارد در قريب به يك سال ، پس محتمل است كه بناى اين كلام بر اين باشد كه عرب انتقال بروج را به محاذات كواكبى مىدانستهاند كه صور بروج از آنها منتزع شده و ظاهر آن است كه احتراز از بودن قمر در عقرب كه در تزويج و سفر در احاديث وارد شده نيز مراد محاذات ستارههاى عقرب باشد زيرا كه اصطلاحات منجّمان در آن زمانها متداول نبود و آن در اين زمان بعد از خروج از برج عقرب مىشود . و محتمل است كه مراد آن باشد كه نسبت آن ستارهها با يك ديگر مختلف نمىشود و اين معنى نيز نزديك به معنى اول است و وجوه
[1] . ابو نصر فراهى در بيت زير سيارات معروف به عقيدهء قدما را جمع كرده و گويد : < شعر > قمر است و عطارد و زهره شمس و مريخ و مشترى و زحل < / شعر > [2] . ده ماه و نيم .