responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : التوحيد ( فارسي ) نویسنده : المفضل بن عمر الجعفي    جلد : 1  صفحه : 152


خود را ادراك نمىتواند كرد چه جاى امور ديگرى . [1] پس اين امر دليل است در نهايت وضوح بر آن كه صواب و حكمت در اين صنعت از زنبور نيست ، بلكه از عالم به جميع امور و مقدّر كل مقدور است كه طبع آن حيوان را بر اين صنايع غريبه مجبول گردانيده و براى مصالح بنى آدم آن را مسخّر گردانيده .
[ حقيقت ملخ و قوت و هجوم آن ] نظر كن به سوى جراد ( يعنى ملخ ) كه در نهايت ضعف او را خداوند دانا چه مقدار توانا گردانيده كه چون در خلقتش تأمل كنى مانند ضعيفترين اشياء است و چون عسگرى از آن مجتمع شوند و به سوى شهرى از شهرها رو آورند هيچ كس از بشر بر دفع ايشان قادر نيست ! و اگر سلطانى از سلاطين ذى شوكت سوار شود و پيادهء لشكر خود را جمع كند كه بلاد خود را از شرّ ملخ حمايت نمايد نتواند . آيا اين از دلايل قدرت خالق جلّ شأنه نيست كه ضعيفترين خلق خود را فرستد به نزد قوىترين خلق خود و او بر دفع آن قادر نباشد .



[1] . مرحوم علامه مجلسى در بحار الانوار ج 3 ، ص 110 در ارتباط با اين فراز مىنويسد : اين قسمت حديث دلالت دارد بر اينكه حيوانات ، كليات را درك نمىكنند . استاد علامه طباطبائى - عليه رضوان البارى - در حاشيهء خود مىنويسند : دو نكته در اينجا وجود دارد : اول ادراك كردن و نكردن كليات . دوم : فكر و انديشه ، يعنى از نتيجه ، مقدمات و از مقدمات به نتيجه رسيدن ، و داشتن نيروى تفكر . آنچه از حديث استفاده مىشود و اختصاص قوهء تفكّر به انسان و محروميت حيوان از آن است و اما اصل فكر و ادراك كليات معلوم نيست كه مخصوص انسان بوده و حيوان از آن محروم باشد .

152

نام کتاب : التوحيد ( فارسي ) نویسنده : المفضل بن عمر الجعفي    جلد : 1  صفحه : 152
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست