اول : آن كه مشغول شدن به اين اعمال و اشغال او را مانع گردد از ارتكاب ملاهى و مناهى و فسق و فساد و مضرّت عباد . دوم : آن كه به كندن جامه در بعضى از اوقات او را راحتى و به پوشيدن در بعضى از حالات او را لذّتى مىباشد . سوم : آن كه پوشيدن انواع مختلفه از الوان جامهها و عمامهها و موزهها و كفشها و تبديل كردن جامهها ، موجب زينت و جمال او مىگردد . چهارم : آن كه انواع كسبها و معيشتها به سبب صنايعى كه متعلَّق به اينهاست براى مردم به هم مىرسد و قوت ايشان و عيال ايشان به اين صنعتها حاصل مىشود و در حيوانات ديگر پشم و مو و كرك به جاى لباس و سم به جاى كفش و موزه است . [ حيوانات هنگام مرگ به اخفاى جثه خود مىپردازند ] تفكَّر كن اى مفضّل ! در خلق عجيبى كه حق تعالى بهايم را بر آن مجبول گردانيده كه در هنگام مردن جثّهء خود را پنهان مىكنند از مردم چنانچه مردم مردههاى خود را پنهان مىكنند . و اگر اين نباشد پس در كجاست مردار وحشيان و درندگان و مرغها و غير اينها كه هيچ يك به نظر نمىآيد و اندك نيست كه براى كمى پنهان باشد ، بلكه اگر كسى گويد كه از آدمى زيادهاند راست گفته . نمىبينى در صحراها و كوهها و گلَّههاى آهو و گوزن و گاو كوهى و