پس پشت چهار پايان را مسطَّح گردانيده كه بر رو افتاده باشند و بر چهار پا بايستند تا به آسانى سوار توان شد ، و فرج ماده را از پس پشتش ظاهر گردانيده كه نر به آسانى با او مجامعت تواند كرد و اگر در پائين شكمش مىبود مانند فرج زنان هر آينه نر نمىتوانست با او مجامعت نمايد زيرا كه نمىتواند كه آن را به روش انسان بر پشت بخواباند و با آن مجامعت نمايد . [ فيل و اعضاى آن ] تأمل كن در خرطوم فيل و لطف و تدبيرى كه در آن به كار رفته زيرا كه به منزلهء دست آن است در بر گرفتن علف و آب و ريختن ، آنها در شكم خود ، و اگر خرطوم نبود نمىتوانست چيزى را از زمين برگيرد زيرا كه گردنى ندارد كه دراز كند مانند ساير چهار پايان ، چون چنان گردنى نداشت او را اعانت كرده به اين خرطوم دراز كه به آن بلند كند و آنچه خواهد بردارد ، پس كى به عوض آن عضو اين عضو را به او كرامت فرموده به غير آن كسى كه به لطف خود آن را آفريده است و چنين حكمتى چگونه بر سبيل اتفاق واقع مىتواند شد ، چنانچه ملحدان مىگويند . اگر كسى گويد كه چرا او را مانند ساير چهار پايان گردنى در خور جثّهء آن نداده ؟ جواب گوئيم كه : سر فيل و گوشهاى آن امرى است عظيم و بارى است گران ، اگر اين بار را بر گردنى حمل مىكردند هر