شب تار بر بام و ديوار بر مىآيد براى پاسبانى خانهء صاحبش و دفع كردن دزدان از او . و در محبّت صاحبش به مرتبهء مىرسد كه جان خود را وقايهء جان و مال و حيوانات او مىگرداند و نهايت الفت با او به هم مىرساند به حدّى كه هر چند گرسنگى و جفا و تعب كشد از او جدا نمىشود ، پس كى سگ را صاحب اين خصلتها گردانيده كه پاسبان صاحبش باشد به غير آن خداوندى كه در اصل خلقت آلات اين كار به او عطا نموده از نيشهاى برنده و چنگالهاى درنده و صداى بلند وحشت آورنده كه دزدان از آن ترسند و پيرامون موضعى كه در آنجاست نگردند . [ حكمت در خلقت روى دواب ] اى مفضّل ! تأمل كن در روى چهار پايان و حكمتها كه حق تعالى به كار برده در آن . ديدههاى آنها را پيش رو قرار داده كه برابر رو و پيش پاى خود را ببيند ، تا به ديوارى بر نخورد و به چاهى نيفتد ، و شقّ دهانش را از زير قرار داده زيرا كه اگر به روش آدميان دهانشان در ميان رو و بالاى ذقن مىبود هر آينه نمىتوانستند كه چيزى به دهان از زمين برگيرند چنانچه آدمى را دشوار است كه به دهان چيزى از زمين تناول نمايد ، پس براى تشريف و تكريم و امتياز ايشان از ساير حيوانات كفها و انگشتان براى ايشان آفريده كه طعام را به دست برگيرند و تناول نمايند و چون صلاح آنها در آن نبود كه چنان دستها