كردهاند ، [1] و بعضى روايات نيز ايمائى به اين دارد . و جمعى تأييد به روح القدس را نيز به اين معنى تأويل كردهاند و اين مرتبه مخصوص انبياء و اوصياء - صلوات الله عليهم اجمعين - است . [ مراتب قوهء عمليه ] و قوهء عمليه نيز به چهار مرتبه منقسم مىگردد : اول : آن است كه ظاهر خود را به متابعت شريعت حقه و آداب و سنن مصطفويّه از نماز و روزه و غير اينها پاكيزه گرداند . دوم : آن كه باطن خود را از اخلاق رديّه و ملكات دنيّه طاهر سازد . سوم : آن كه نفس را به علوم حقّه و حكم حقيقيه مزيّن گرداند . چهارم : آن كه از مرادات و ارادات خود خالى شود و به غير قرب جناب مقدس الهى و تحصيل رضاى اوامرى منظور او نباشد و ارادات خود را تابع ارادت حق جلّ و علا كرده باشد و دامن از دنياى دنى برچيده باشد و به ملاء اعلى متعلَّق شده باشد كما قال الله تعالى : * ( « وَما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ الله ) * » [2] و قال جل شأنه : « و كنت سمعه الَّذى يسمع به ، و بصره الَّذى يبصر به ، و لسانه الذى ينطق به ، و يده التى يبطش بها » [3] . و اين مرتبه نيز مخصوص به ائمه طاهرين عليهم السّلام است و بعضى
[1] . شيخ الرئيس عقل هيولانى را مانند « مشكات » و عقل بالملكه را چون « زجاجه » و عقل بالفعل را « مصباح » و عقل بالمستفاد را * ( نُورٌ عَلى نُورٍ ) * ، نيروى حدس و ظفر يافتن به مطالب بدون حد وسط را « زيت » تفسير كرده است . [2] . سوره تكوير ، آيه 29 . [3] . اين قسمتى از حديث قرب نوافل است . اصول كافى ، ج 2 ، ص 263 - 262 ، باب من اذى المسلمين و احتقرهم ، ص 8 - 7 .