responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد    جلد : 1  صفحه : 329


شود خداوند تمام مردم از گذشتگان و آيندگان را عريان و پابرهنه در سرزمين واحدى گرد آورد ، پس در راه محشر باز داشت مىشوند تا جايى كه عرق فراوانى بريزند و به نفس نفس افتند ، و تا اندازه‌اى كه خدا بخواهد همين گونه مىمانند ، و اين همان معناى گفتار خداى متعال است كه : « و نمىشنوى جز صدائى آهسته » طه : 108 .
سپس آواز دهنده‌اى از سوى عرش ندا دهد : پيامبر امّى كجاست ؟ مردم همه گويند : به گوش همه رساندى [1] ، نامش را بگوى . پس ندا دهد : پيامبر رحمت محمّد بن عبد الله كجاست ؟ رسول خدا ( ص ) برخاسته و جلو مردم مىايستد ( يا پيش مىافتد و حركت مىكند ) تا به حوضى كه طول آن بفاصلهء ميان ايله و صنعاء [2] است مىرسد ، بر سر آن حوض مىايستد سپس صاحب ( امام و پيشواى ) شما را صدا مىزند ، پس آن حضرت در جلو مردم كنار پيامبر ( ص ) مىايستد ، سپس بمردم اجازه داده مىشود و همگى عبور مىكنند .
آن روز گروهى ( بر آن حوض ) وارد مىشوند و گروهى از ورود جلوگيرى مىشوند ، پس چون رسول خدا ( ص ) كسانى از دوستان ما اهل بيت را مشاهده مىكند كه بازداشته مىگردند ، مىگريد و مىگويد : خداوندا شيعهء على ،



[1] ممكن است لفظ « اسمعت » تصحيف « اشمعت » باشد يعنى : « راستى كه صحنهء محشر از نور او روشن شد » .
[2] نام دو شهر است ، اوّلى در ساحل بحر قلزم به طرف شام ، و دوّمى شهرى در يمن .

329

نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد    جلد : 1  صفحه : 329
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست