نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 250
كه همچون كهكشان گسترده و نورانى بود » . « بحدّى مجاهده كردم كه من و همراهانم ، احساس نمىكرديم كه ستارهء سهيل كى طلوع و غروب مىكند » . « و رو به تقوا آوردم و از هيچ كافرى هراس نكردم ، و هميشه ديگران را از آتش دوزخ ميهراساندم » . و ابو عبيده گويد : نابغه اعتقاد به على ( ع ) داشت ، و پس از وفات رسول خدا ( ص ) در جنگ صفّين با امير المؤمنين ( ع ) شركت نمود . پس در يك شب بسيار سخت پياده شد و مىگفت : « تمامى اهل كوه و بصره و مردم عراق مىدانند ، كه على ( ع ) بزرگمرد نجيب آنجاست » . « او سرورى بزرگوار و سپيد روى و درخشان چهره است ، و مهر و صداق مادر او وى را بر ديگر زنان برترى و فزونى بخشيده بود » . « او گرامى ترين كسانى است كه كمر بميان بستهاند ، ( اى على ) اين گروه به تو ستم نموده و هرگز هشيار نگشتهاند » . « شما را پيشدستى و آنان را نيز پيشدستى و سبقتى است ، و اين مطلب را همهء اين ياران مىدانند » . « شما به راه هدايت پيش رانديد ، و آنها هم پيش راندند براهى كه پايان آن به بدست آوردن عراق نمىانجامد » . « در ميان ملَّتى كه عادت آن نفاق و دوروئى است »
250
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 250