نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 242
از آتش بيرون آور . جبرئيل گويد : چگونه در آتش فرود روم ؟ خدا - تبارك و تعالى - مىفرمايد : من به آتش فرمان دادهام كه بر تو سرد و سلامت باشد . جبرئيل گويد : جاى او را نمىدانم . خداوند مىفرمايد : او در چاهى از دوزخ است . جبرئيل ( ع ) بسوى آتش فرود مىرود و او را در حالى كه بند و زنجير شده و به رو افتاده است در آتش مىيابد ، پس او را بيرون مىآورد . آن بنده در پيشگاه خدا - عزّ و جلّ - مىايستد . خداى متعال مىفرمايد : اى بندهء من چه مدّت است كه در آتش ماندهاى و مرا سوگند مىدهى ؟ گويد : پروردگارا حسابش را ندارم . خدا - عزّ و جلّ - به او مىفرمايد : به عزّت و جلالم سوگند كه اگر بحقّ آنان از من درخواست نمىكردى هر آينه خفّت و خوارى تو را در آتش طولانى مىساختم ، امّا اين مطلب بر من حتم و واجب گشته است كه بندهاى از من بحقّ محمّد و اهل بيتش درخواست نكند جز اين كه آن گناهانى را كه بين من و او بوده بيامرزم ( يعنى اگر حقّ النّاس نباشد ) ، همانا امروز تو را بخشيدم . سپس به او فرمان داده شود كه به بهشت برود . 7 - معاوية بن عمّار گويد : امام صادق ( ع ) فرمود : در مدينه مردى بود بيكاره و ياوه گو كه با حرفهاى خود مردم آن شهر را مىخنداند ، روزى به آنان
242
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 242