responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد    جلد : 1  صفحه : 82


5 - ابو يحيى مولاى معاذ بن عفراء انصارى گويد : عثمان بن عفّان نزد ارقم بن عبد الله خزانه دار بيت المال فرستاد و گفت : صد هزار [ هزار ] درهم به من وام ده ، ولى ارقم گفت : يك قبض رسيد براى اطمينان خاطر مسلمين بنويس .
عثمان گفت : اى بىمادر به تو چه مربوط است ؟ تو خزانه دار ما هستى . چون ارقم اين را شنيد بسوى مردم شتافت و گفت : آى مردم مواظب مال خودتان باشيد ، من تا به حال فكر مىكردم ، خزانه دار شمايم و تا امروز نمىدانستم كه خزانه دار عثمان بن عفّان هستم ، اين را بگفت و به منزل رفت . اين خبر به گوش عثمان رسيد ، وى به سوى مردم بيرون شد تا به مسجد رفت ، سپس بر منبر بر آمد و گفت :
مردم ! همانا ابو بكر بنى تيم را بر ديگران مقدّم مىداشت ، و عمر بنى عدى [1] را بر همهء مردم مقدّم مىداشت ، و به خدا سوگند من بنى اميّه را بر تمامى مردم ديگر مقدّم خواهم داشت ، و اگر من در بهشت نشسته باشم و بتوانم همهء بنى اميّه را در بهشت وارد سازم ، البتّه اين كار را مىكنم ، چه اين مال از آن ماست ، هر گاه بدان



[1] ابو بكر از بنى تيم است و عمر از بنى عدى .

82

نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد    جلد : 1  صفحه : 82
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست