نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 76
عمر گفت : امّا تو اى زبير در حال خشنودى مؤمن و در حال خشم كافرى ، يك روز شيطان و روز ديگر انسانى ، بگو ببينم آيا آن روزى كه تو شيطانى چه كسى خليفه خواهد بود ؟ و امّا تو اى طلحه براستى كه پيامبر ( ص ) وفات يافت در حالى كه از تو خشمگين و ناراضى بود . و امّا تو اى على هرزه گو و شوخ طبع هستى . و امّا تو اى عبد الرحمن به خدا سوگند اهل آن هستى كه نيكىها به سويت سرازير گردد . و براستى مردى از شما هست كه اگر ايمانش ميان لشكرى پخش شود همه را فرا گيرد و او عثمان است [1] . 9 - عوف بن مالك گويد : روزى رسول خدا ( ص ) فرمود : اى كاش برادرانم را مىديدم ، ابو بكر و عمر گفتند : آيا ما برادران شما نيستيم ؟ ما به شما ايمان آورده و با شما هجرت نمودهايم ؟ حضرت فرمود : البتّه شما ايمان آورده و هجرت نمودهايد ، امّا اى كاش من برادرانم را مىديدم . آن دو نفر سخن خود را
[1] اين سخن علاقهء او را بحكومت عثمان پس از خود نشان مىدهد و در واقع يك نوع مقدّمه چينى براى اين كار است . امّا اعمال و رفتار عثمان از قبيل زدن عمّار و ابن مسعود ، و تبعيد ابى ذر ، و سر كار آوردن خويشان فاسق خود ، و غارت بيت المال بدست ايشان ، سخن او را مردود مىسازد .
76
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 76