نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 50
حوض كوثر افرادى از شما را كه بر من وارد مىشوند مىبينم ، و همانا مردانى از دسترسى به من ممنوع شوند . من گويم : پروردگار را يارانم ، يارانم ، خطاب رسد : تو نمىدانى كه اينان پس از تو چه كردند ! اينان مرتّب به آئين اعقاب و پيشينيان خود بازگشتند ( و از دين و آئين تو دست برداشتند ) . 5 - شقيق گويد : عبد الرّحمن بن عوف بر امّ سلمه همسر رسول خدا ( ص ) وارد شد و گفت : مادر جان مىترسم دارائى بسيار مرا هلاك سازد ، و من از همهء قريش داراترم ! امّ سلمه گفت : پسرم انفاق كن ، كه من از رسول خدا ( ص ) شنيدم كه مىفرمود : پارهاى از يارانم پس از آنكه از آنان جدا شدم هرگز مرا نبينند . عبد الرّحمن از نزد امّ سلمه بيرون رفت و در راه با عمر بن خطَّاب برخورد نمود و آنچهام سلمه گفته بود براى او باز گفت . عمر با شتاب بنزد امّ سلمه آمد و گفت : مادرم من هم از آنانم ؟ گفت : نمىدانم ، و پس از تو نيز احدى را تبرئه نمىكنم [1] .
[1] در نهايهء ابن اثير « لن ابلى » آمده ، يعنى : و پس از تو ديگر به كسى اين خبر را باز نگويم .
50
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 50