نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 48
رسول خدا ( ص ) مشرّف شدند ما با آن حضرت از مدينه بيرون شديم . حضرت در محلَّى از ناحيهء وادى القرى فرود آمد و سپس از آنجا حركت فرمود . در بازگشت ( بسوى مدينه ) آهى برآورد و فرمود : ابن مسعود ! خبر مرگم به من داده شده ، عرض كردم : يا رسول الله جانشين معيّن كنيد . فرمود : كه را ؟ گفتم : ابو بكر را . حضرت لختى راه رفت و باز آهى كشيد و فرمود : ابن مسعود ! خبر مرگم به من داده شده ، عرض كردم : جانشين معيّن كنيد . فرمود : كه را ؟ عرض كردم : عمر را . حضرت لحظهاى سكوت كرد و لختى به راه خود ادامه داد ، باز آهى كشيد و فرمود : ابن مسعود ! خبر مرگم به من داده شده . عرض كردم : جانشين معيّن كنيد . فرمود : كه را ؟ عرض كردم : عثمان را . باز لحظهاى سكوت نمود و لختى راه رفت و فرمود : ابن مسعود ! خبر مرگم به من داده شده . عرض كردم : جانشين معيّن كنيد . فرمود ، چه كسى را ؟ عرض كردم : علىّ بن ابى طالب را ، حضرت آهى كشيد سپس فرمود : سوگند به آن كس كه جانم بدست قدرت اوست اگر از وى اطاعت كنند همگى دسته جمعى داخل بهشت گردند . 3 - عبد الله بن عبّاس گويد : چون زمان رحلت رسول خدا ( ص ) فرا رسيد
48
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 48