responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد    جلد : 1  صفحه : 135


آمده ، و دانش از نزد ما به سوى مردم خارج گرديده است ، گمان مىكنى كه آنان دانستند و هدايت شدند و ما ندانستيم و گمراه گشتيم ؟ ! حقّا كه چنين چيزى محال است .
7 - اصمعى گويد : به شهر بصره داخل شدم ، همين طور كه در يكى از خيابانهاى آن راه مىرفتم به دخترك بسيار زيبائى برخوردم كه چون مشك خشكيده بود ، بدنبال او حركت كردم و صداى نفسم را از وى پنهان مىداشتم تا اينكه به قبرستان رسيد و كنار قبرى نشست و با آوازى بسيار آهسته زمزمه وار چنين مىگفت : به خدا سوگند مسكن اصلى اين جاست نه آنجا كه ما خود را بدان فريفته‌ايم ، به خدا سوگند اينجا ميان دوستان جدائى اندازد و آدمى را به حساب و كتاب نزديك سازد ، و به سبب آن رحمت از عذاب باز شناخته گردد . پدر جان خداوند قبرت را گشاده سازد و در همان درياى رحمتى كه پيامبرش را فرو برد ، ترا فرو برد ، من خلاف آنچه مىدانم نگويم ، آگاهى خوبى از تو داشتم ، چون بدينجا روى مىآورم به تكيه گاه و پناهم مىرسم ، و چون اينجا را پشتوانه قرار مىدهم تكيه گاه و پشتوانهء خوبى پيدا مىكنم . سپس گفت : كاش مىدانستم كه چگونه پوسيدگى در گور چهرهء ترا تغيير داد ، يا چگونه زيبا صورتت رخ در نقاب

135

نام کتاب : الأمالي ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المفيد    جلد : 1  صفحه : 135
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست