نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 58
ديجور درپوشد و چادر قيرگون بر سر افكند روشنان فلك هر يك بدو رنگ در تحريك آيد ، در آن هنگام همگى و تمامى سكنه زمين بامر و مشيت حضرت رب العزت بنوم و اناخت و خواب استراحت راحت نمايند و روز سعادت فيروز بحكم رب غفور اسباب عيش و سرور و ابواب اضائت و نور متعلق و مستور گرداند ، في الفور سپاه ظلام شب بيك ناگاه بر اطراف و اكناف دهر درآمده روى گيتى را قيرگون و سياه نمايند ، و هر يكى از سياه پوشان زنگىوشان شب چون مريخ خون آشام از جام شفق افق جرعهكش گشته زهره و مشترى بساغرى و خادمى آنها كمر اطاعت و نطاق متابعت بسته از ابتداى ظهور ظلام شام تا هنگام طلوع و بروز تباشير صبح نور فروز روز حال بدين منوال بود . و چون خورشيد عالم افروز چادر ظلمت عشق را بر كناره افق چون دل دشمن شق نموده ساعد سيمين و مرفق زرين نورانى از براى انهزام سپاه ظلمانى شب با تيغ و علم علم كرده عسكر نورگستر فيض اثر را بتاختن امر كرد . همان كه شعشعه برق خورشيد سر در زواياى تكاياى سياهپوشان شب گذاشته هنوز ديدهء سلطان روز با حشمت تمام بمسكن و مقام سپاه ظلام نرسيده باشد كه آن اسپاهان تيره سرانجام سپر ظلمت بسر كشيده از بيم جان ترسان و لرزان و خود را بچاه دهشت و زندان وحشت انداختند و تا طلوع روز ديگر از هول و بيم بحال يك ديگر نپرداختند ؛ و اين مقدمه شب و روز بدين نهج و مرام الى يوم القيام متوالى و مستدام خواهد بود . پس هر گاه چنين باشد كه بعد از افول يكى طلوع و ظهور ديگر شود لازم آيد كه آنكه پيشتر رود سابق باشد و آنكه در مرتبهء دوم جارى گردد مسبوق بود . گفتند : يا محمد واقع چنين است كه بيان كرديد . بعد از آن حضرت رسول ايزد منان روى توجه اقبال بجانب آن جهال ضال كرده گفت هر گاه شما حكم بحدوث روز و شب كه پيش از ايجاد و حدوث شما بود ، نموديد يا آنكه ملاحظه و مشاهدهء آنها بيقين ننموديد ، پس بر شما لازم است كه همگى اشيا
58
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 58