نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 355
عامه اصحاب از انصار و مهاجر بمصاحب من ابو بكر راضى گشتند گناه من در اين باب چيست . حضرت امير المؤمنين حيدر گفت اى عمر اگر چه تو و ساير انصار و مهاجر به غير حق بخلافت ابا بكر راضى شده بيعت كرديد اما خداى اكبر و رسول او سيد البشر بغير ولايت من بكسى ديگر راضى نيستند و اين داورى ميان ما و شما در روز حساب و جزا بنزد ايزد علام بفيصل انجام و انصرام خواهد رسيد و شما را بنزد ايزد بارى بوسيله ارتكاب اين معصيت و گناهكارى بغير خلود در نيران و شرمسارى نيست . بشارت باد تو و مصاحبت را با متابعان و اقوياى شما بسخط خداى شديد العقاب و نكال و عذاب او در يوم الحساب . ويلك اى پسر خطاب آيا ميدانى از چه نوع امر مرضى عزيز وهاب و فعل صواب منتج اجر و ثواب خود را اخراج نموده مرتكب چه قسم فعل شنيع ناصواب و عمل بىتوقيع غير متاب گشته و جنايت خيانت بر نفس پرآز ؟ ؟ ؟ و هوس خود و مصاحبت روا داشتيد و مقر و مفر براى خود و ابا بكر در محشر بغير طريق سعير و سقر نگذاشتيد . ابا بكر بعد از استماع قول امير المؤمنين حيدر روى بعمر آورده گفت اى عمر هر گاه ابو الحسن با ما درين وقت بطريق ساير امت متابعت و مبايعت نمود و ما را از غائله مكر و از خدعهء شر خود ايمن گردانيد من بعد او را مرنجانيد و واگذاريد تا هر چه خواهد گويد امير - المؤمنين حيدر گفت اى ابا بكر من در مدت عمر خود غايل در هيچ كار حتى در يك امر نبودم . سلمان رضى الله عنه گويد بعد از آن آن سرور روى بما چهار نفر آورده گفت اى سلمان و زبير و اى مقداد و ابا ذر قسم بايزد عالم اكبر كه من شما را متذكر گردانم بحقيقت فعل و امرى كه براى جماعت شما مخفى و و مستتر نيست . آيا شما از حضرت سيد المرسلين استماع نموديد كه آن صادق امين روزى در حضور بعضى از ارباب دين ميفرمود كه تابوتى است از نار سجين كه آن مقر و مكين دوازده نفر از آدميين است شش نفر از اولين و شش نفر از آخرين . و آن تابوت بامر عز و جل در چاهى مغفل است در قعر جهنم و بر رأس آن سنگى
355
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 355