نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 326
قيل و قال بابى بكر بيعت كنند . پس از آن اهل نفاق با يك دگر به مسجد من آيند و ابو بكر ببالاى منبرم برآيد در همان ساعت ابليس بىسعادت بصورت شيخ كبير اظهار بشاشت و سرور و بهجت و مسرت موفور نموده بر ابى بكر بيعت نمايد و چنين و چنين گويد پس از آن شيطان با ساير ابالسه اظهار بسيار بسيار بهجت و شادمانى نمايند و از آن مجمع بيرون روند . اى سلمان بايد كه اعتقاد شما چنان باشد چون اين طايفه تا با ما مخالفت و عصيان ظاهر كردند لهذا شيطان بر ايشان مسلط گشته و باغواى او اين جماعت از دين برگشتهاند . هر گاه اين طايفه ترك اطاعت و حكم كسى كه ايزد اقدس امر بمتابعت آن نبى مقدس كرده باشد نمايند من با آنها چه توانم كرد مع هذا رسول مجتبى مكرر ايشان را باطاعت و متابعت من مامور گردانيد و آن جماعت ترك قول و پيمانى كه با حضرت نبى الرحمة كردهاند نمودند بناء عليه مرا درين امر تأنى و صبر اولى و سزاوارتر است . سلمان گويد كه امير المؤمنين على عليه السّلام بعد از اتمام كلام مراجعت بمسكن و مقام خود نمود و چون شب درآمد آن امام المتقين فاطمه بنت سيد المرسلين را سوار گردانيد و دست حسنين را گرفته بخانههاى اهل بدر از انصار و مهاجر آمد و بجهت اتمام حجت ايشان را بامداد و نصرت خويش خواند . هيچ احدى اجابت كلام و نصرت آن امام الانام ننمود مگر چهل و چهار نفر از انصار و مهاجر سيد البشر . چون امير المؤمنين حيدر حال بدان منوال مشاهده نمود فرمود اى ياران اگر بر قول خود صادق باشيد على الصباح سر تراشيده با شمشير و سلاح بواسطه رستگارى آخرت و فلاح و فوز بثواب و نجاح بقصد جهاد ارباب الفساد هر يك از منزل و آرامگاه خود روى براه آريد بلكه بيعت بر مبايعت يك ديگر بفوت و تابعيت تجرع كاس موت بقضا و
326
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 326