نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 273
انصار بعد از استماع اين كلام و گفتار همگى يك بار گفتند اى ابا بكر ما از آن خايف و هراسان و متفكر و حيرانيم كه مبادا كسى بر اين امر غالب و مستقر گردد كه نه از ما و نه از شما باشد . پس بهتر درين امر آنست بعد از تفكر از روى عقل و تدبر از ما انصار شخصى و از شما مهاجر نيز مردى با وقار بجهة انصرام اين كار امير و متصدى اين امر خطير گردد و قرار كار بر آن مدار باشد كه چون يكى از آن امير منادى حق كبير را بگوش « * ( سَمِعْنا وَأَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ) * » [1] اصغا نمايد ما انصار شخصى ديگر لايق اين كار را بر آن امر معين و برقرار داريم . ابو بكر بعد از استماع قول انصار و مدح مهاجرين زياده از حد وصف و شمار گفت اى معاشر الانصار در فضل و اعتبار و در اعطاى نعمت عظيمه حضرت رب العزت بشما در اسلام و اقتدار و اختيار اطاعت و نصرت سيد الابرار هيچ احدى را قدرت اين كار نيست . لهذا حضرت رب العلى شما را بجهت نصرت دين نبى مختار و يارى آن رسول بزرگوار برگزيد و باين شرف و امتياز شما را سرفراز و ممتاز گردانيد تا آنكه آن حضرت را از مكه معظمه امر بمهاجرت بصوب مدينه طيبه بجانب شما فرمود و ازدواج آن صاحب اللواء و المعراج را بميان شما حكم نمود و حضرت رب العالمين شما را از ساير مخلوقين بستود و هيچ احدى از مهاجرين اولين كه وزرا و امراء سيد المرسلين بودند اين عزت و اكرام و شرف و احترام ننمود . بيان منازعه حباب بن منذر در امر خلافت با اصحاب سيد البشر ابا بكر چون كلام باين مقام انجام و اختتام فرمود حباب بن منذر الانصارى كه از اعيان آن طايفه با اقتدار بود گفت : اى معشر الانصار چون امر خلافت و تمشيت اين كار با استدامت بيد قدرت