نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 102
حضرت فرمود كه اى عبد الله آيا شما دوست ميداريد كه بمجرد رسيدن نوشتهء تو عمال و خدم تصديق آن نمايند و اصلا از اهليت موقوف نداشته حامل ورقه تو را انتظار نفرمايند ؟ گفت : بلى يا محمد . پس آنگاه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمود كه اى عبد الله اگر نوشتهء تو از پيش عمال و كاركنان و مزدوران مسترد گردد و رافع رقم شما را بنزد شما آرد و گويد كه يا سيد فلان عامل تو اقتراح حضور شما دارند و ميگويند تا عبد الله بن اميه حاضر نگردد اين مسموع من نيست ، آيا اين عامل مخالف قول تو هست يا نه و تو بآن حامل نوشته آيا ميگوئى كه تو رسول منى به پيش عمال من و من تو را مشير و صاحب راى و امر خود بگردانيدم بلكه تو مأمور باستماع امر و حكم منى بايد كه از سخن و فرمودهء من تخلف و انحراف جايز ندارى و از فرمان و نوشتجات من قدم بيرون نگذارى . گفت : بلى يا محمد تبعه و عمله هر احدى را اطاعت قول و فعل مالك و سيد ايشان لازم است . حضرت حبيب الله بعبد الله گفت : پس چگونه چيزى كه بر خدم و حشم و عمال خود تجويز ننمائى برسول حضرت رب الارباب و مالك الرقاب كه پروردگار عالميان و موجد انس و جان و باقى اشياى ظاهر و عيان است روا ميدارى و او را مأمور ميگردانى كه چنين و چنان بحضرت مهيمن سبحان گستاخى كرده عرض نمايند كه بعضى امر بفعل ما نهى از آن فرمايند و حال آنكه تو مثل آن فعل از رسول و خدم و حشم خود چشمداشت ندارى . عبد الله بعد از استماع اين كلام صدق التيام حضرت رسول ايزد علام سر تحير بگريبان فرو برد . حضرت سيد البريه گفت : اى عبد الله اين حجت قاطعه و ادلهء واضحه بل برهان ساطع بر بطلان جميع اقوال فاسده و كلمات لاطائله تو است كه بر حضرت رسول اقتراح نمودى .
102
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 102