responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 82


دحيهء كلبى ميشد ، زيرا كه بشر را قدرت ديدن فرشته نيست الا جمعى را كه مؤيد باشند بنفوس قدسيه ؛ و چون فرشته بصورت بشر گردد هر آينه ما ميپوشانيديم بر آن كافران بارسال فرشته آنچه در سابق بآنها پوشانيده بود ، چنان كه پيشتر ميگفتند محمد بشر است و پيغمبرى را درخور نيست الحال نيز در حق فرشته كه بصورت بشر بود ميگويند كه او بشر است پيغمبرى را نمىشايد .
پس از آن حضرت نبى ايزد وهاب شروع در جواب آن عبد الله گمراه نموده فرمود كه آنچه تو مذكور كردى كه من بأكل طعام و بتردد اسواق بجهت انجام مهام بطريق شما و ساير انام در جميع ايام شهور و اعوام اشتغال دارم در آن خلافى نيست ، اما اينكه زعم و گمان شما و كفره ساير برايا چنان است كه بجهت ارتكاب امثال اين فعل مباح جايز و روا نيست كه من رسول حضرت * ( فالِقُ الإِصْباحِ ) * باشم اين خلاف واقع است ؛ زيرا كه از روى خرد و دانستگى علم و بوساطت عقل و آراستگى فهم اعتراض بكم و كيف بحضرت عزيز اللطيف عين وزر و حيفست و بلكه هيچ آفريده را جرأت اين كار جايز و سزاوار نيست ، چه اختيار در امر و كار با حضرت قادر مختار است آنچه خواهد بعمل آورد و هر چه اراده نمايد حكم فرمايد و ايجاد امثال اين فعل از حضرت معبود محمود است ؛ بايد كه ديدهء بصيرت از روى فراست و رويت بگشائى و نظر اعتبار بسوانح تقضى حال اهل روزگار نمائى كه حضرت غنى كبير بعضى را غنى و بعضى را فقير و جمعى را عزيز و گروهى را ذليل و طايفه‌اى را صحيح و برخى را سقيم و بعضى را شريف و فرقه‌اى را وضيع گرداند .
الحال چون حضرت بيچون رحيم و شفيق است بيقين و تحقيق نسبت كمال هر كس ما ينبغى و يليق بعمل آورد ، و همه اين طوايف انام باكل طعام و سعى انجام مهام مستدام مشتغلند ؛ فقرا را جايز و روا نيست كه باغنيا گويند كه چرا ما را فقير و شما را غنى گردانيد يا ما را وضيع و شما را شريف يا آنكه ما را زمين گير و شما را صحيح و قوى

82

نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 82
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست