نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 69
پس از هلاكت ناگزير به تو كافر شده و دشمنى مىكنند ، زيرا باور دارند كه دشمنانت پس از شكست تو و ورود جابرانه به شهرشان ديگر بين دوست و دشمنت تفاوتى قائل نبوده و همه را از لب تيغ بگذرانند ، و خانواده و اموالشان را - همچون أهل و عيال و اموال تو - به اسارت و غنيمت خواهند برد . در مقام اتمام حجّت مىگويم كه با اين بيان واضح ديگر جاى هيچ بهانه اى نمىماند . و اين نامه هنگامى به رسول خدا صلَّى الله عليه و آله ابلاغ شد كه آن حضرت در بيرون شهر مدينه با جماعت مسلمين و يهود اجتماع كرده بودند ، و حامل نامه اين گونه مأموريّت داشت كه در حين ترساندن أهل ايمان ، جماعت كافر و مشرك را به شورش بر عليه پيامبر تحريك كند . پس رسول خدا صلَّى الله عليه و آله به حامل نامه فرمود : آيا گفتارت تمام شد و نامه ات به پايان رسيد ؟ گفت : آرى . فرمود : حال ، پاسخش را بشنو . ابو جهل مرا با مرگ و هلاكت و سختى تهديد مىكند و پروردگار جهانيان با يارى و پيروزى وعدهام مىدهد . و البتّه فرمايش خداوند صحيحتر و پذيرش وعدهء الهى مقبولتر است . و پس از نصرت الهى و بخشايش و كرم خداوند ، ديگر تنها شدن يا مخالفت و دشمنى با محمّد ، هرگز زيانى به او نخواهد رسانيد . به ابو جهل بگو : نامه نگاريت با من روى اوهام و القاءات شيطانى بوده ، و من با
69
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 69