نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 600
و عام و خاصّ را دريافته و هر كدام را در موضع خود قرار داده و به متشابه و محكم واقف است . و گاهى رسول خدا صلَّى الله عليه و آله به دو طريق سخن ميفرمود : سخنى عام و سخنى خاصّ ، گاهى فردى آن را مىشنيد كه هيچ شناختى از آنچه منظور خدا و پيامبر بود نداشت ، و آن را حمل نموده و بدون معرفت به معنى و قصد آن و اينكه دليل آن سخن چه بوده همه و همه را توجيه مىكرد ، و تمام أصحاب رسول خدا صلَّى الله عليه و آله از آن حضرت نمىپرسيدند و فهمجويى نمىكردند ، و دوست داشتند كه فردى بيابانى و رهگذر بيايد و از پيغمبر بپرسد تا آنان بشنوند ، و تنها من بودم كه تمام مطالب را پرسيده و حفظ مىداشتم ، و اين وجوه اختلاف مردمان و علَّت خلاف در روايات و تفسير ايشان است . 147 - از يحيى حضرمىّ نقل است كه گفت : از حضرت أمير عليه السّلام شنيدم مىفرمود : روزى رسول خدا صلَّى الله عليه و آله سر مبارك خود بر زانوى من نهاده و خوابيده بود و ما نزد او نشسته بوديم كه حرف از دجّال به ميان آمد ، به من گفتند : دجّال كيست ؟ در اين حال رسول خدا صلَّى الله عليه و آله با صورتى سرخ بيدار شده و فرمود : در چه موضوعى سخن مىگوييد ؟ عرض كردم : اى رسول خدا ، مرا از دجّال پرسيدند .
600
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 600