نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 591
خيال خود گنجى فراهم ساخته ، در صورتى كه فائده اى در آن يافت نمىشود ، او در بين مردم به مسند قضا تكيه زده ، و بر عهده گرفته ، كه آنچه بر ديگران مشتبه شده روشن سازد ، گمان نكند در آنچه او منكر است دانشى وجود داشته باشد و جز معتقدات خويش روش درستى سراغ ندارد ، اگر چيزى را به چيزى قياس كند نظر خويش را تكذيب نكند [ و اگر مطلبى بر او تاريك باشد براى جهلى كه در خود سراغ دارد آن را پنهان مىكند ] تا نگويند : نمىداند ، اگر با قاضى پيشينش مخالفت مىكند اطمينان ندارد كه قاضى پس از او حكم او را نقض نكند ، و اگر با مشكلى روبرو شود يك سرى حرفهاى توخالى را پيش خود جمع و جور مىكند و به نتيجهء آن قاطع مىگردد ، در برابر شبهات فراوان همچون تارهاى عنكبوت مىباشد ، حتّى خودش هم نمىداند درست حكم كرده يا به خطا ، اگر صحيح گفته باشد مىترسد خطا رفته باشد ، و اگر اشتباه نموده اميد دارد صحيح از آب درآيد ، نادانى است كه در تاريكيهاى جهالت سرگردان است ، همچون نابينايى كه در ظلمات پرخطر ، به راه خود ادامه مىدهد ، او نسبت به رأى خود همانند تارهاى عنكبوتى است كه اگر آتش از آن بگذرد بهيچ وجه متوجّه نگردد . در علم ؛ ريشه دار و قاطع نيست تا بهره برد . همانند بادهاى تندى كه گياهان خشك را درهم مىشكند ، او نيز احاديث و روايات را درهم مىريزد ، تا به خيال خود از آن نتيجه اى بدست آورد . بخدا سوگند نه آن قدر مايهء علمى دارد كه در دعاوى مردم ، حقّ را از باطل جدا سازد ، و نه براى مقامى
591
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 591