نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 415
پس من نيز بعد از وفات پيامبر سرگرم تجهيز و دفن جسد مبارك آن حضرت و فراغ از آن شدم ، سپس سوگند خوردم كه من براى جز نماز از خانه بيرون نروم تا وقتى كه قرآن را يك جا جمع نمايم ، و به تصميم و قصد خود عمل نمودم . و بعد از آن دست دخت پيامبر و دو فرزندم حسن و حسين را گرفته و به خانههاى اهل بدر و اهل سابقه در اسلام رفته و تضييع حقّ خود را به آنان تذكَّر داده و يكايك ايشان را به يارى خود دعوت نمودم ، ولى از ميان ايشان تنها چهار نفر : سلمان ، عمّار ، أبو ذرّ و مقداد دعوت مرا اجابت نمود ، و جز آن چهار تن كسى مرا يارى و مساعدت نكرد . و از ميان اقارب و اقوامم كه طرفدار من بودند تنها عقيل و عبّاس كه نزديك به عهد جاهليّت بودند در ميان اهل بيت من ديده مىشدند ، و از ايشان هيچ كارى ساخته نبود . اشعث گفت : اى امير مؤمنان ، با اين استدلال عثمان هم چون ياورى نيافت دستهاى خود را جمع كرده و مظلومانه تسليم مرگ شد ! . حضرت أمير عليه السّلام فرمود : اى پسر شرابخوار ، اين طور كه تو قياس كردى نيست ، عثمان چون در جاى ديگرى نشسته و لباس ديگرى را در بر كرده و با حقّ طرفيّت نمود حقّ او را بزمين زده و مقهور و مغلوب گرديد . سوگند به آنكه محمّد صلَّى الله عليه و آله را بحقّ مبعوث ساخت ؛
415
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 415