نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 406
و سوم : ما فكر مىكرديم او در مقام رأى و حكم از همه مقدّم است ، و خود او ديگرى را انتخاب كرد . چهارم : او در دين خدا ديگرى را حكم قرار داد و چنين حقّى نداشته است . پنجم : او در جنگ جمل اموال مخالفين و اهل جمل را براى ما اباحه نمود ولى از اسارت زنان و اطفال ممانعت كرد . ششم : او وصىّ پيامبر بود ، و وصايت خود را ضايع و تباه ساخت . ابن عبّاس به آن حضرت عرض كرد : شما حرفهاى اين مردم را شنيديد ، و خود شما به پاسخ آنها سزاوارتريد . سپس حضرت أمير عليه السّلام به ابن عبّاس فرمود : به ايشان بگو آيا به حكم خدا و به حكم پيامبر در اين مورد راضى هستيد ؟ خوارج گفتند : آرى راضى هستيم . فرمود : به همان ترتيب كه سؤال كردند جواب مىگويم . سپس فرمود : من در روز صلحنامهء حديبيه كاتب وحى و نويسندهء احكام و امان و شرائط بودم ، در آن روز كنار پيامبر ، و أبو سفيان و سهيل بن عمرو چنين نوشتم : * ( بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ) * ، اين صلحنامه اى است ميان محمّد رسول خدا و أبو سفيان
406
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 406