responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 199


سلمان گويد : سپس مرا گرفته و پا و گردنم را همچون كالا درهم پيچيده و محكم بستند گويى تمام اعضايم را درهم شكستند ، و از سر اجبار ؛ من نيز بيعت نمودم ، سپس أبو ذرّ و مقداد نيز از سر اجبار بيعت نمودند ، و جز علىّ و ما چهار نفر هيچ يك از امّت از سر اجبار بيعت نكرد .
در بين ما زبير از همه تندتر سخن مىگفت ، پس از بيعت رو به عمر كرده و گفت :
اى پسر صُهاك اگر اين آزادشده گان ياريت نكرده بودند و شمشير بدستم بود هرگز بر من غالب نشده بودى ، زيرا من از ترس و اضطراب تو باخبرم ، و امروز اطراف خود جمعيتى را مىبينى و با تكيه بر قدرت آنان حمله مىكنى .
و كلام ميان آن دو بسختى بالا گرفت به سخنان زشت مبدّل گشت تا آنجا كه أبو بكر ميان آن دو را سازش داده و هر كدام دست از ديگرى برداشت .
سليم بن قيس راوى خبر گويد : من به سلمان گفتم : آيا تو بىهيچ كلامى با أبو بكر بيعت نمودى ؟ گفت : من پس از بيعت گفتم : پيوسته دنيا بر شما حرام باد ! آيا مىدانيد چه بلائى سر خود آورديد ؟ انجام داديد و خطا كرديد ، شما همچون امّتهاى گذشته رفتار نموده

199

نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 199
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست