responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 158


پروردگار او كه زنده است ، « و محمد جز پيامبر و فرستاده اى نيست ، كه پيش از او نيز پيامبران و فرستادگان گذشتند پس اگر او بميرد يا كشته شود آيا بدوران جاهليّت پيش از اسلام بر خواهيد گشت ؟ و اين را بدانيد كه با عقبگرد هر كدام از شما هرگز بخدا گزند و زيانى نرسد - آل عمران : 144 » .
سپس گروه انصار به نزد سعد بن عباده شتافته و او را به سقيفهء بنى ساعده آوردند و عمر نيز پس از آگاهى از اين ماجرا و مذاكرهء با ابو بكر همراه ابو عبيدهء جرّاح همگى بسوى سقيفهء آمدند . و در آنجا جماعت بسيارى جمع شده ، و سعد بن عباده به علَّت بيمارى در ميانشان بسترى بود ، و گفتگوى اصلى قوم پيرامون مسألهء خلافت و امارت دور مىزد ، و هر كدام سخنى گفتند تا اينكه نوبت به ابو بكر رسيد و پس از سخنانى در پايان كلام به انصار گفت : من شما را فقط به عمر يا ابو عبيده كه سزاوار و اهل اين مقامند دعوت مىكنم ، و هر كدامشان را كه انتخاب كنيد من راضى و موافقم .
عمر و ابو عبيده گفتند : سزاوار نيست كه ما از تو پيشى بگيريم زيرا تو از هر لحاظ بر ما مقدّمى ! تو پيش از ما مسلمان شدى ، و يار غار پيامبرى ، بنا بر اين تو براى مقام خلافت اولويّت دارى .
انصار با شنيدن اين سخنان گفتند : بايد از اينكه كسى كه نه از ما و نه از شماست خليفه شود بر حذر باشيم ، بنا بر اين بهتر است يكنفر از انصار و يكنفر از مهاجرين متصدّى امر خلافت شود ، و اگر يكى از آن دو در گذشت شخص ديگرى را از همان گروه بجاى او نصب نماييم .

158

نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 158
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست