نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 109
اطراف او مخفى شده بودند كه ناگاه اسب ندا كرد : از اين مكان دور شويد . همه رفتند و كسى نماند ، و پس از آن زمانى نگذشت كه همهء آنان به درون آن گودال افتادند ، و صداى ناله و فغانشان بپا خاست و همه از آنچه ديده بودند متعجّب شدند . پس حضرت أمير عليه السّلام به آنان فرمود : آيا نمىدانيد چه كسى اين توطئه را ترتيب داد : گفتند : نه ، نمىدانيم . پس روى به مركب خود كرده و پرسيد : اين توطئه چگونه و بدست چه كسى شكل گرفت ؟ گفت : اى أمير المؤمنين ، وقتى خداوند چيزى را كه مردم نادان قصد تكذيبش را دارند تأييد مىفرمايد ، و بالعكس چيزى را كه قصد تأييدش را دارند تكذيب و نقص مىكند ، پس تنها خداوند پيروز و همهء خلق مغلوب و شكست خوردهاند . آرى اين توطئه بدست فلانى و فلانى - تا ده نفر - و با همدستى فلانى و فلانى ، تا بيست و چهار نفر را نام برد . و گروه دوم توطئه گران همراه پيامبر صلَّى الله عليه و آله در سفرند و عزمشان را بر قتل آن حضرت در راه عقبه جزم كردهاند ، در حالى كه خداوند با عزّت و جلال پشتيبان و حامى پيامبر است و هيچ كافرى قادر به شكست ولى خدا نيست . پس برخى از ياران حضرت أمير عليه السّلام به او پيشنهاد نمود كه از طريق نامه توسّط پيك سريعى پيامبر را مطَّلع سازد ، حضرت فرمودند : پيك خدا به رسولش سريعتر ، و نامه اش به او پيشتر است ، ناراحت نباشيد .
109
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 109