نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 102
عقبهء بيت المقدس بود كه شياطين به قصد آزار به سوى او آمدند ، خداوند نيز جبرئيل را مأمور ساخت كه با بال راست خود شياطين را براند و به آتش اندازد ، پس با بالهاى خود به صورتشان زد و آنها را به آتش انداخت . فرمود : به من بهتر و برتر از آن فضيلت عطا شده است . گفتند : آن چيست ؟ فرمود : در راه بازگشت از جنگ بدر ، من بسيار گرسنه بودم ، هنگام ورود به مدينه با زنى يهودى روبرو شدم كه بر سرش كاسهء بزرگى حاوى برهء بريان شده ، و در كيسه اش مقدارى شكر بود . آن زن گفت : خدا را شكر كه سلامتيت ارزانى داشت ، و نصر و ظفر بر دشمنان عطايت فرمود : من براى خدا نذر كرده بودم كه اگر شما از اين جنگ با سلامتى و غنيمت باز گرديد اين بره را ذبح كرده و بريانش كنم و به شما پيشكش نمايم . پيامبر صلَّى الله عليه و آله فرمود : من نيز از مركب خود پياده شده و خواستم دست به غذا ببرم كه ناگاه آن برهء بريان شده به اذن و فرمان خداوند به روى پا ايستاد و گفت : اى محمّد ! از من چيزى مخور كه من مسموم شدهام .
102
نام کتاب : الاحتجاج ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 102