نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 6 صفحه : 78
دينى به مبلغ پانصد درهم از باب صداق بر ذمّه او داشتم ، پس صداق و ميراث خود را از آن نقدينه برداشتم ، سپس مردى فراز آمد ، و هزار درهم بر او ادّعا كرد ، و من براى او شهادت دادم . حكم گفت : پس در آن ميان كه من حساب ميكردم امام عليه السّلام از درون خانه برآمد ، و گفت : اى حكم تو را چه رخ داده است كه مىبينم انگشتانت را در اثر آن حركت ميدهى ؟ گفتم : اين زن بيان كرد كه شوهرش مرده ، و هزار درهم بجاى نهاده ، و او پانصد درهم از بابت صداقش بر ذمّهء شوهر داشته ، از اين رو صداق و سهم الإرث خود را از آن نقدينه برداشته است ، سپس مردى از راه رسيده ، و مدّعى شده است كه هزار درهم بر ذمّه او داشته است ، و اين زن براى او شهادت داده است . حكم گفت : پس به خدا قسم من سخنم را تمام نكرده بوده كه امام فرمود : اين زن نسبت به دو ثلث آنچه در دست دارد شهادت داده ، و ميراثى براى او نيست . حكم گفت : پس به خدا قسم كه من فهيمتر از ابو جعفر نديدهام . محمّد بن أبي عمير گفت : و تفسير بيان امام اينست كه تا دين اداء نشود ميراث موردى ندارد ، و اين مرد متوفّى هزار درهم از خود باقى گذاشته ، در حالى كه هزار و پانصد درهم بهمسرش و به آن مرد مديون بوده ، و بنا بر اين ثلث هزار درهم متعلَّق به
78
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 6 صفحه : 78